رنگ های هفت گانه به طور جداگانه، با هفت نیروی ذهنی- فضایل هفت گانه- شرارت های هفت گانه- اشکال هندسی- روزهای هفته و هفت سیاره قابل مقایسه اند. در واقع این تصور بیش از آنچه به مفهوم نمادها مربوط باشد، با "نظریه ی تطابق ها" ارتباط دارد.
ارتباط رنگ سرخ با خون، زخم، رنج مرگ و تعالی است. سرخ، منسوب به مریخ(مارس) است. معادل شور و هیجان، احساسات و اصل حیات. توضیح اینکه مارس یا مریخ در ادبیات (چه پونان و چه ایران) خدای جنگ و خونریزی است. در هندوستان، رب النوع مادر را با رنگ سرخ نشان می دهند.( بر خلاف نماد متعارف رنگ سپید که رنگی زنانه است) و این به دلیل آن است که هندیها به پیوند میان اصل آفرینش و مادر، باور داشتند و اینکه رنگ سرخ، در هر حال رنگ فعالیت است. رنگ سرخ همچنین رنگ خون است و به همین سبب مردمان روزگار پیش از تاریخ، به هر چیزی که می خواستند حیات ببخشند، لکه ای از خون می زدند. چینی ها، پرچمهای سرخ را به عنوان تعویذ یا طلسم به کار می بردند.
از رنگ سرخ چنان که پیش از این گفته شد، تعابیر مختلف و گاه متضادی می شود. گاهی نماد عشق و تعالی است و گاهی نشانه شهوت و هرزگی. به عنوان مثال رنگ سرخ شنل در داستان شنل قرمزی، نشانه قاعدگی و بلوغ جنسی است. در داستان "اسکارت لتر" که در فارسی " داغ ننگ" ترجمه شده؛ زن مجبور است همیشه حرف سرخی را روی لباسش داشته باشد که نشانه رابطه ی نامشروع او و تولد فرزندی حرام زاده بوده است. از سوی دیگر، رنگ سرخ در فضاهای سیاسی معرف انقلاب کمونیستی است. چنان که پرچم سرخ چینی ها، روبانهای سرخی که سربازان به بازو می بندند و امثال آن، نشانه کمونیست بودن است.
چنن که پیداست، هر رنگ بسته به اینکه در چه فضایی استفاده شود، معنای متفاوتی خلق می کند.
کلمات کلیدی: